عشق در نگاه عارفان

در نگاه عارفان، عشق حقیقتی فراتر از احساس انسانی و خواست نفسانی است. عشق در عرفان، نیرویی الهی و خالص است که جان آدمی را از خودبینی و ماده‌گرایی رها کرده و او را به سوی یگانه حقیقت هستی، یعنی خداوند، رهنمون می‌سازد. عارفان بر این باورند که عشق، نه صرفاً حالتی روحی، بلکه جوهره‌ آفرینش و محرک اصلی حرکت عالم است. به تعبیر آنان، جهان از عشق پدید آمد و به عشق باقی می‌ماند.

عشق

معنای عشق در عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، عشق، پلی میان خالق و مخلوق است؛ نوری که از ذات حق می‌تابد و در دل انسان شعله می‌گیرد تا او را از ظلمات جدایی به وصال نزدیک کند. این عشق، عاشق را به فنا در معشوق می‌کشاند، یعنی فرد در نهایت از خود تهی می‌شود تا در وجود معشوق محو گردد. در این مقام، عاشق و معشوق دوگانگی ندارند و هر دو جلوه‌ای از حقیقت واحد الهی‌اند.

به باور بزرگانی چون مولانا، ابن عربی و عطار، عشق راهی است که زبان عقل از درکش عاجز است. جایی که عشق پا می‌گذارد، حساب گری عقل رنگ می‌بازد. عقل می‌سنجد و می‌پرسد، اما عشق می‌سوزد و می‌بیند. از همین روست که مولانا می‌گوید عشق، بی‌علت و بی‌ مرز است؛ زیرا سرچشمه اش در ذات بی‌پایان خداوند نهفته است.

در نگاه عارف، عشق معنای قرب و وصال است، نه میل تملک. عاشق حقیقی نمی‌جوید تا داشته باشد، بلکه می‌خواهد تا از خود تهی گردد. در این تهی‌دشدن است که وصال حقیقی رخ می‌دهد. بدین‌سان، عشق عرفانی سفری است از «من» به «او»، از کثرت به وحدت، و از ظواهر به حقیقت مطلق. این عشق، نهایت سلوک انسان و هدف غایی روح است.

این پست چقدر برایتان مفید بود؟

برای امتیاز دادن، روی یک ستاره کلیک کنید!

میانگین امتیاز: ۰

تا کنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این مطلب امتیاز می‌دهد.

متأسفیم که این مطلب برای شما مفید نبود!

اجازه دهید این مطلب را بهتر کنیم!

به ما بگویید چگونه می‌توانیم این مطلب را بهتر کنیم؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا