رسول صدرعاملی پس از هفت سال غیبت، با فیلمی اقتباسی در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر حضور یافت. این فیلم که «زیبا صدایم کن» نام دارد، بر اساس رمان تحسینشده فرهاد حسنزاده ساخته شد. رمان در فهرست کتابهای کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ قرار دارد و جوایز متعددی را از آن خود کرده است.
تیم فیلمنامهنویسی
فیلمنامه «زیبا صدایم کن» را میلاد و محمدرضا صدرعاملی به همراه آرش صادقبیگی نوشتند. صادقبیگی علاوه بر فیلمنامهنویسی، سابقه داستاننویسی و سردبیری «همشهری داستان» را در کارنامه دارد. حضور نویسندهای که هم با ساختار داستان و هم با قواعد سینما آشناست، کیفیت اقتباس را بالا برد.

داستان فیلم
قصه درباره خسرو است؛ پدری که سالها در بیمارستان روانی بستری بوده و تصمیم میگیرد روز تولد شانزدهسالگی دخترش، زیبا، را در کنار او باشد. او بدون اجازه بیمارستان بیرون میآید و یک روز کامل را با دخترش میگذراند. روایت فیلم به نحوه گذراندن این روز ویژه میپردازد.
تغییرات نسبت به کتاب
در کتاب، زیبا به پدرش در فرار از بیمارستان کمک میکند. اما در فیلم، خسرو خودش با پنهانشدن در خودرو خانم آژیر فرار میکند. این تغییر باعث شد شخصیت نوجوان بیگناه بماند و تصویر مثبتتری از او شکل بگیرد. مادر زیبا که در کتاب حضور ندارد، در فیلم بخش مهمی از روایت است؛ هم به شکل واقعی و هم از نگاه ذهنی خسرو.
لحن و پیام اجتماعی
صدرعاملی مانند آثار پیشین خود، دغدغههای اجتماعی را مطرح کرده است. او با نمادپردازی تصویری و اشاره مستقیم، نقدی بر گشت ارشاد ارائه میدهد. این بعد اجتماعی در نسخه کتاب وجود نداشت. طراحی میزانسن و انتخاب مکانهایی چون خیابان ولیعصر و امامزاده صالح، به بار معنایی فیلم اضافه کرده است.
بازیها و موسیقی
امین حیایی در نقش خسرو، بازیای تاثیرگذار و پرجزئیات ارائه داده است. موسیقی کریستف رضاعی در اغلب صحنهها حالوهوای تأملبرانگیزی ایجاد میکند. ترکیب موسیقی، ریتم مناسب، و قاببندی دقیق باعث شد «زیبا صدایم کن» یکی از آثار شاخص جشنواره امسال باشد.

جمعبندی
«زیبا صدایم کن» نمونه موفقی از اقتباس وفادارانه است که روح کلی اثر، شخصیتها و فضای داستان را حفظ کرده و در عین حال با تغییرات ظریف، آن را برای پرده سینما مناسب کرده است. صدرعاملی یکبار دیگر نشان داد که ارتباط میان نوجوان و پدر از دغدغههای ماندگار اوست. این فیلم آرام، انسانی و امیدوارکننده، یادآور اهمیت خانواده است و تماشاگر را به فکر وامیدارد.